loading...
فرهنگی
Alizadeh بازدید : 5 دوشنبه 30 دی 1392 نظرات (0)

اصبغ بن نباته گوید: امیرالمومنین فرمود: زمانی بر مردم می آید که عمل زشت برتری (کامل ) پیدا کند وخودسازی نموده جلوه گری نماید .پرده از روی محرمات برداشته شود،زنا آشکارمی گردد ومال یتیمان را حلال دانسته می خورند. کم فروشی نمایندوشراب رابه جای آب انگورحلال دانندورشوه را به عنوان هدیه حلال شمرند.خیانت درامانت را جایز می دانند، مردها شبیه به زنها وزنها شبیه به مردها شوند.(درلباس همجنس گرائی ، با اینکه پیامبرخدا(ع)لعنت نمودمردانی که شبیه زنها وزنانی که شبیه مردها شوند). به حدود واحکام نماز اعتنا نمی کنند ،درآن زمان برای غیرخدا (سیاحت ،تجارت ، ریا ، سیاست وغیره حج کنند. درآن زمان گاهی ماه شب اول آنقدربزرگ (دیده) شود که به نظر دو شب آید وگاهی درشب اول دیده نشود ، سپس چون ماه دیده نشود روز اول ماه رمضان را روزه نگیرند و روزعید فطررا روزه بگیرند. درآن زمان مراقب باشید ، مراقب باشید ، مبادا خداوند ناگهان انتقام گیرد، همانا در پس آن زمان مرگ سریع وعجیبی خواهدبود به گونه ای که مرد هنگام صبح سالم است وشب به خاک سپرده می شود ، شب زنده است وصبح مرده. درآن زمان پیش از آنکه به بیماری مرگ مبتلاشوند واجب است وصیت خود را بکنند ونماز را دراول وقت به جا آورند مبادا تا آخروقت اجل مهلت ندهد . هرکدام از شما که آن زمان را درک کند شب نخوابد مگر با طهارت (وضو)واگر بتواند درتمام احوال با طهارت باشد انجام دهد زیرا نمی داند ملک الموت چه وقت به سراغ او می آید . من شما را ترساندم اگر بترسید وفهماندم اگر بفهمید وپند دادم اگر پند بگیرید ، درنهان وآشکار از خدا بترسید و(سعی کنید) مسلمان بمیرید چه هرکس غیراز اسلام دینی قبول کند از او پذیرفته نخواهد شد ودرآخرت از زیانکاران است . بحار، ج 96 منبع :پیشگوئیهای امیرالمومنین ، سید محمد نجفی یزدی


اندر حکایت مسلمانی بعضی از ما

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی هست که مسلمان باشد؟ همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد.
بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت: آری من مسلمانم، جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کنند و به کمک احتیاج دارد.
پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاور. جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید: آیا مسلمان دیگری در بین شما هست؟ افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به یکدیگر دوختند، ناگهان یکی از بین جمعیت بلند شد و گفت: چرا نگاه میکنید، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود!!!


امام صادق علیه السلام می فرمایند :

چهار خصلت است که اگر در کسی باشد ایمانش کامل می شود :

۱- خصلت خود نگهداری و تقوای الهی به ظوری که بتواند بدون توقع و چشم داشتی ُ نسبت به مردم خدمت نماید .

۲- راست گویی و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگی .

۳- حیا و پاکدامنی نسبت به تمام زشتی های شرعی و عرفی .

 

۴- خوش اخلاقی و خوش برخورداری با اهل و عیال خود . 

برچسب ها آخر الزمان ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 11
  • بازدید کلی : 73